هنر ایرانی

به مجموعهای از هنرهای تجسمی، هنرهای کاربردی و هنرهای نمایشی گفته میشود که در گسترهٔ فرهنگی و تاریخی ایران بزرگ پدید آمده یا تحت تأثیر مستقیم آن شکل گرفته است.[۱] این اصطلاح، علاوه بر آثار ایجادشده در محدودهٔ جغرافیای امروز ایران، شامل دستاوردهای هنریای است که در سرزمینها و تمدنهای همجوار زیر نفوذ فرهنگ ایرانی ــ از بینالنهرین شرقی و آسیای میانه تا شبهقاره هند و قفقاز ــ پدید آمدهاند.[۲]
هنر ایرانی از دوران پیشاتاریخ تا روزگار معاصر پیوستگی بیمانندی را در طیف گستردهای از رشتهها مانند معماری ایرانی، نگارگری و مینیاتور، فرش ایرانی، سفال و کاشیکاری، فلزکاری، خوشنویسی، موسیقی و رقص ایرانی نشان داده است.[۳] این هنرها نهتنها بازتابدهندهٔ فرهنگ ایرانی و باورهای مردمان این سرزمیناند، بلکه در دورههایی بر هنر فرهنگهای دیگر ــ همچون هنر اسلامی، هنر مغولی هند، هنر عثمانی و هنر قفقاز ــ تأثیری ژرف نهادهاند.[۴]
بهکارگیریِ زیباییشناسی پیچیده، نمادگرایی چندلایه و نوآوری در مواد و فنون، از ویژگیهای برجستهٔ هنر ایرانی در تمام ادوار است. آثار بهجامانده در موزه ملی ایران، موزه لوور، موزه بریتانیا و متروپولیتن، تنها بخشی از این میراث است که جایگاهی شاخص در تاریخ هنر جهان دارد.[۵]
هنر ایران یکی از غنیترین میراثهای هنری در تاریخ جهان است[۶] و دربرگیرندهٔ بسیاری از رشتهها از جمله معماری، نقاشی، بافندگی، سفالگری، موسیقی، رقص، خوشنویسی، فلزکاری و نزدیک ۳۰۰۰ گونهٔ هنر مختلف در ۴۰۰ گروه هنری است.
از هزارهٔ چهارم تا هزارهٔ دوم پیش از میلاد، هنر در ایران، بیشتر شامل عناصری از باورهای دینی میشده است. ظرفهای منقش و کندهکاریهایی همانند آنچه که در کورانگون و نقش رستم صورت گرفته، از بازماندگان آثار هنری آن دوران هستند. در اواخر هزارهٔ سوم و در هزارهٔ دوم، صنعت برنز در ایران، با مهارت بالا و استادی دنبال شد. در این دوران، سفالسازی ظریف گردید و نقوش جاندارانی بر آنان گذارده شد. مجسمههایی نیز در تورنگتپه یافت شدهاند که احتمال دارد، ساخت مردم همین دوران باشند.[۷] در کاخهای هخامنشی، با همکاری تمام کشور، تلاش شده است که تصویری از آن دوران نمایش یابد و هنرهای بسیاری در ساخت آنان به کار رفته است؛ سنگنگارهها و کندهکاریها، جزئیات رنگی، روکشهای طلا و برنز و نقوش روی اشیاء درونی ساختمانها، بخشی از هنر هخامنشی هستند که تاکنون حفظ شدهاند.[۷] پس از هنر پارتها که تحت تأثیر هنر یونانی بود، هنر ساسانیان، تمدن ایرانی را بار دیگر زنده کرد. هنر ساسانی، از فرهنگهای دیگر هم اثر گرفت اما اساساً ایرانی بود؛ از رویدادهای مهم در این دوران، این بود که معماری طاقدار در ساختمانها رواج یافت.[۷] معماری ایرانی در طول تاریخ همواره بهعنوان عالیترین بخش هنر ایران، شناخته شده است. این معماری در دورههای هخامنشیان، پارتها و ساسانیان برتر بوده است و در دوران اسلامی نیز برتری خود را حفظ کرد.[۸]
در کل، فرهنگ دوره اسلامی در ایران، مکاتب بومی قدرتمندی از هنرهای تجسمی را توسعه نداد. اما موارد استثنایی نیز وجود دارد؛ یکی از این موارد مهم، گسترش نگارگری ایرانی در مکاتبی چون مکتب تبریز اول و دوم، مکتب شیراز و اصفهان است. با این حال، نگارگری ایرانی، در اواخر دوران صفوی، رو به انقراض رفت. اما هنرهایی چون خوشنویسی ایرانی، تذهیب، بافندگی، سفال ایرانی و فلزکاری ادامه یافتند. نقاشی و مجسمهسازی کلاسیک غربی در اواخر سده ۱۹ میلادی وارد ایران و با مضامین ایرانی تطبیق دادهشدند. گرایش به اسلامیسازی پس از انقلاب ۱۳۵۷، هنرهای تجسمی را محدود کرد اما این هنرها همچنان از راه نمایشگاهها و سپس با دسترسی به اینترنت، در حال پیشرفت هستند.[۹]
نوگرایی، در هنر ایران، قدرت گرفته است و مهمترین تحول در نوگرایی هنری در این کشور، حاصل تغییرات اجتماعی انجام شده توسط رضاشاه پهلوی است. حدوداً در میان سالهای ۱۳۲۸ تا ۱۳۵۸، هنر نوین در ایران رشد قابل توجهی کرد و بسیاری از هنرمندان نامی معاصر این کشور، در آن دوران رشد و شکوفایی داشتند.[۱۰] روزنامه گاردین اعلام داشته است که آثار موزه هنرهای معاصر تهران، بزرگترین گنجینهٔ هنر مدرن در بیرون از آمریکا و اروپای غربی است. در دوران شاهنشاهی پهلوی، گالریهای خصوصی راهاندازی شدند و وزارت فرهنگ و هنر نیز جشنوارههای سالیانهای را برگزار کرد.[۱۱] جشن هنر شیراز از همان دوران آغازینش با توجه به ابتکار گماشتگی و گوناگونی برنامههایش در میان جشنوارههای موسیقی بینالمللی موجود، برجسته بود.[۱۲]
تاریخچه

تاریخ هنر ایران مسیری چند هزار ساله را از دوران پیشاتاریخ تا روزگار معاصر پیموده و در هر دوره، بازتابدهندهٔ شرایط اجتماعی، سیاسی، مذهبی و فرهنگی زمان خود بوده است.[۱۳] این گسترهٔ تاریخی را میتوان به چند دورهٔ اصلی با ویژگیها و دستاوردهای خاص تقسیم کرد:
- دوران پیشاتاریخ و تمدنهای باستانی ایران (از هزارهٔ هشتم پ.م. تا شکلگیری دولتهای نخستین) شامل محوطههایی مانند تپه سیلک، شهر سوخته، مارلیک و تمدن ایلام. این دوران شاهد شکلگیری نخستین فنون سفالگری، نقشنگاری، زیورسازی و معماری ابتدایی بود.[۱۴] آثار شاخص: زیگورات چغازنبیل، پیکرهٔ ملکه ناپیرآسو، برنزهای لرستان و سفالهای منقوش سیلک.
- دوران شاهنشاهیها شامل:
- هخامنشیان (۵۵۰–۳۳۰ پ. م) که با معماری درخشان تخت جمشید و پاسارگاد، سنگنگارههای آیینی، فلزکاری ظریف و تلفیق هنرهای ملل مختلف امپراتوری شناخته میشوند.[۱۵]
- اشکانیان (۲۴۷ پ.م. –۲۲۴ م) با سنتهای ترکیبی ایران–یونان، تمرکز بر پیکرهسازی، گچبری و نقاشی دیواری، و شکلگیری الگوهای شمایلنگاری خاص ایرانی.[۱۶]
- ساسانیان (۲۲۴–۶۵۱ م) که اوج هنر پیشااسلامی ایران دانسته میشوند: طاق کسری، نقش رستم، ظروف نقرهٔ زراندود، مهرهای سلطنتی و بافت ساسانی.[۱۷]
- دوران اسلامی (از سده ۷ میلادی تا اوایل دوران معاصر) که با ظهور خط کوفی و نستعلیق، شکوفایی نگارگری ایرانی، تذهیب، و کاشیکاری در مسجد شاه اصفهان و مسجد جامع یزد همراه بود. مکاتب مهم نگارگری مانند مکتب تبریز دوم و مکتب اصفهان در این دوره پدید آمدند.[۱۸] سلسلههای صفویان، افشاریان، زند و قاجاریان هر یک با سبکهای خاص در معماری، فرشبافی و تزئینات کاربردی شناخته میشوند.
- دوران نوگرا و معاصر (از دوره پهلوی تا امروز) با نفوذ هنر مدرن، تأسیس نهادهایی چون موزه هنرهای معاصر تهران، گسترش جنبش سقاخانه، و ترکیب سنت و مدرنیسم در آثار هنرمندانی مانند حسین زندهرودی، پرویز تناولی و منیر فرمانفرماییان شناخته میشود.[۱۹] هنر معاصر ایران در عرصههای عکاسی، مجسمهسازی، هنر مفهومی و هنر دیجیتال نیز رشد داشته و در بازارهای جهانی حضور پررنگ یافته است.
در هر یک از این ادوار، معماری، خوشنویسی، صنایعدستی، نقاشی و موسیقی دچار نوآوری و تحولاتی اساسی شدهاند و گاه نیز با تأثیرگذاری بر هنر فرهنگهای دیگر، جایگاهی فراتر از مرزهای ایران یافتهاند.